جدول جو
جدول جو

معنی بنا نهادن - جستجوی لغت در جدول جو

بنا نهادن
بنیان گذاشتن، پی افکندن
تصویری از بنا نهادن
تصویر بنا نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
بنا نهادن
بنیادنهادن، بنیان نهادن
تصویری از بنا نهادن
تصویر بنا نهادن
فرهنگ واژه فارسی سره
بنا نهادن
ساختمان کردن، بنیاد کردن، بنا کردن، قرارگذاشتن
تصویری از بنا نهادن
تصویر بنا نهادن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بند نهادن
تصویر بند نهادن
نهادن بند بر گردن و دست و مانند آن غل و زنجیر و قید نهادن بر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بها نهادن
تصویر بها نهادن
قیمت نهادن قیمت کردن تعیین بها کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنیان نهادن
تصویر بنیان نهادن
بنا نهادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بنیاد نهادن
تصویر بنیاد نهادن
بنا نهادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بنیان نهادن
تصویر بنیان نهادن
بنیاد نهادن بنا نهادن بنا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنیاد نهادن
تصویر بنیاد نهادن
شالده نهادن تاء سیس، بنا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بار نهادن
تصویر بار نهادن
فرو گرفتن بار از وسیله حمل و نهادن آن در جایی، زادن زاییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرا نهادن
تصویر فرا نهادن
نهادن، گذاشتن، در میان گذاشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بنیاد نهادن
تصویر بنیاد نهادن
شالوده ریختن، بنا کردن، آغاز کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باز نهادن
تصویر باز نهادن
نهادن، گذاشتن، برجا گذاشتن، قرار دادن چیزی در جایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طناب نهادن
تصویر طناب نهادن
پیمودن اندازه گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نام نهادن
تصویر نام نهادن
اسم گذاشتن تسمیه: (واین مجموعه رالباب الالباب نام نهاد)، نام باقی گذاشتن نام نیک یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طناب نهادن
تصویر طناب نهادن
((~. نَ دَ))
طناب زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پا نهادن
تصویر پا نهادن
قدم گذاشتن عازم شدن، آغاز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازنهادن
تصویر بازنهادن
گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تن نهادن
تصویر تن نهادن
دل نهادن، تن دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارنهادن
تصویر بارنهادن
((نَ دَ))
زادن، زاییدن
فرهنگ فارسی معین